گویند ز بوسهی محبت
بینا شود آن که کور باشد
دروازهی بی کلید دل را
بوسه سند عبور باشد
ماچی که به گوشه ای کناری
از چشم حسود دور باشد
سوزنده و گرم و پر حرارت
چون آتش در تنور باشد
ماچی که ز روی سوء نیت
بر گونه ی چون بلور باشد
نه بر رخ آن که ریش دارد
بد هیکل و لندهور باشد
ترجیحن اگر اناث باشد
ناچار اگر ذکور باشد
لب نازک اگر مثال قیطان
یا قلوه ای و قطور باشد
باید که به روی لب نشیند
چسبیده و جفت و جور باشد
هنگام وصال و وقت تمکین
میکیدن لب ضرور باشد
نه خشک و نه خیس ، بلکه لب ها
باید کمکی نمور باشد
لب چون که ملیح و پر نمک شد
طعمش چو خیار شور باشد
معتاد لب تو در شب و روز
یا نشئه و یا خمور باشد
آن شیخ که نهی بوسه می کرد
امید که زنده گور باشد
فتوای مرا شنو که بوسه
آمرزش هر قصور باشد
در خواب شنیدم از بزرگی :
بوسه سبب السرور باشد
گفتم که چگونه بوسه ای ؟ گفت :
ماچی که به جبر و زور باشد
یک بوسه به سنگ قبر هالو
چون فاتحه ی قبور باشد
7 -خلوت شیخ را به هم نزنید
شیخ با من بگو آن پشت چه اخباری هست؟
توی آن صفحه ی ناجور چه اسراری هست؟
گر قــــــسم یاد کنی مطلب ناجوری نیست
عکس در عینک تو فــاش کند آری ، هست
نظرات شما عزیزان: